اجتماعیسیاسی

گریز از امنیتی‌سازی یا تضعیف قدرت

نقدی بر یادداشت اخیر ظریف؛ گریز از واقعیت به نام «گریز از امنیتی‌سازی» است

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی نهبندان خبر و بنقل از خاورستان، مهدی یزدان‌پناه در یادداشتی نوشت:؛یادداشت اخیر دکتر محمدجواد ظریف در مجله «فارن افرز» بار دیگر بر مفهوم «گریز از امنیتی‌سازی» به عنوان کلیدواژه اصلی راهبرد خود تأکید کرده است.

وی معتقد است ایران با اقداماتی مانند ایجاد «کنسرسیوم غنی‌سازی»، محدودیت بر تسلیحات و شفافیت فراتر از استانداردهای معمول، می‌تواند خود را از وضعیت «امنیتی شده» در سطح بین‌الملل خارج کند. اما این نگاه با واقعیت‌های تلخ تاریخی و میدانی، تعارض بنیادینی دارد:

 

۱. معمای تضمین و تجربه تلخ عهدشکنی:

 

آقای ظریف در حالی از «تعهدات مشابه» و نسخه‌ای به‌روز شده از برجام سخن می‌گوید که ایالات متحده پیش‌تر به شکلی یک‌طرفه از توافق قبلی خارج شد. در منطق روابط بین‌الملل، وقتی ساختارهای حقوقی مانع خروج سلیقه‌ای دولت‌ها نمی‌شوند، بازگشت به مسیر قبلی بدون دریافت تضمین‌های عینی، تنها به معنای دادن امتیازات نقد در برابر وعده‌های نسیه است.

 

۲. حد یقف اعتمادسازی و هزینه‌های شفافیت:

 

ایران تا به امروز بالاترین سطح همکاری را با آژانس داشته و طبق گزارش‌های رسمی این نهاد، صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران نه یک ادعا، بلکه واقعیتی فنی است که بارها تایید شده است. اما نتیجه این شفافیت حداکثری چه بود؟ نشت اطلاعات محرمانه از مجاری آژانس، تنها به اشراف اطلاعاتی دشمن و تسهیل ترورها و خرابکاری‌ها منجر شد. وقتی تاییدات رسمی آژانس مانع دشمنی‌ها نمی‌شود، غایت این «گریز از امنیتی‌سازی» و شفافیت پیشنهادی کجاست؟

 

۳. تضعیف مولفه‌های اقتدار؛ پیش‌شرط یا هدف؟

 

طبق مواضع صریح طرف آمریکایی و همان‌طور که در سخنان اخیر ریاست جمهوری نیز بازتاب داشت، دشمن پیش‌شرط هرگونه مذاکره را تضعیف ساختار موشکی و توقف غنی‌سازی در ایران قرار داده است. پیشنهاد امتیازاتی مانند «کنسرسیوم غنی‌سازی» یا محدودیت‌های تسلیحاتی، در واقع حرکت در مسیر «خلع سلاح راهبردی» است. نمی‌توان عوامل اقتدارزا را واگذار کرد و سپس به امید تغییر نگاه دشمن نشست.

 

۴. پارادوکس «دیپلماسی و تهاجم»؛ فریب در آستانه دور ششم مذاکرات:

 

تجربه جنگ تحمیلی دوازده روزه، ابطال‌کننده فرضیه «گریز از امنیتی‌سازی» از طریق مذاکره است. این روند با حمله ۲۳ خرداد رژیم صهیونیستی آغاز شد و نقطه اوج آن در یکم تیرماه رخ داد؛ زمانی که ایالات متحده به طور مستقیم وارد فاز جنگی شد و تاسیسات هسته‌ای ایران در فردو، نطنز و اصفهان بمباران شد.

 

این تهاجم در حالی رخ داد که تیم دیپلماسی ایران، پنج دور مذاکره فشرده را با تیم آمریکایی پشت سر گذاشته و برای دور ششم آماده می‌شد. وقوع این حملات در میانه یک فرآیند رسمی و در حضور دوربین‌های آژانس، ثابت کرد که واشنگتن از میز مذاکره صرفاً به عنوان «عملیات فریب» برای اشراف اطلاعاتی، نقطه‌زنی و غافلگیری نظامی استفاده می‌کند.

 

راهبرد «گریز از امنیتی‌سازی» نباید به معنای نادیده گرفتن واقعیت‌های میدانی باشد. وقتی دشمن در آستانه مذاکرات رسمی، فرمان جنگ و بمباران صادر می‌کند، سخن گفتن از «شفافیت بیشتر»، چیزی جز تضعیف خودخواسته نیست. دیپلماسی تنها زمانی کارآمد است که از موضع قدرت و بازدارندگی باشد؛ در غیر این صورت، این مسیر نه به صلح، بلکه به «آسیب‌پذیری مطلق» منجر خواهد شد.

 

انتهای خبر/

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا